یاد تو از در و دیوار اتاقم بارید
میپرم از لبه ی پنجره ی خاطره ات
گاه عشق تو ز تشویش کشد بندمرا
گاه یک عقل بداندیش دهد پند مرا
این شعر با کد ش_795_449 در انجمن سرای سخن به ثبت رسیده است.
این شعر با کد ش_795_439 در انجمن سرای سخن به ثبت رسیده است.
گذر زکوی او کنم ، به سمت چاه میبرد
حذر ز راه اوکنم، مرا به راه می برد
این شعر با کد ش_795_438 در انجمن سرای سخن به ثبت رسیده است.
شعرهایم بی محل بودندوتلخ
گاه از جنس غزل بودند وتلخ
این شعر با کد ش_695_428 در انجمن سرای سخن به ثبت رسیده است.
گریه در دست خنده زندانی ست
خنده ام موجی از پریشانیست
وقت خواب است وفقط خاطره ها بیدارند
چون تگرگ از در و دیوار دلم میبارند
آخرین وعده ی دیدار من و باران بود
این هوای دو نفر،بی تو چه بی عنوان بود
مست شعرت کن مرا تاگونه ام راترکنی
تا که من راازطریق چشم ها باور کنی