این شعر با کد ش_795_438 در انجمن سرای سخن به ثبت رسیده است.
{همسفر}
شعرهایم بی محل بودندوتلخ
گاه از جنس غزل بودند وتلخ
ذوب شد دل پشت پلکی آشنا
چشمهایی که عسل بودند و تلخ
تا که سردم شد در آغوشم فشرد
آن پتوها که بغل بودند و تلخ
قصه ی خون خوردن از یار خودی
قصه هایی از ازل بودند و تلخ
عشق و عقلم همسفر بودندو باز
دائما اهل جدل بودند و تلخ
دل به دل کوچکترین راهی نداشت
پس فقط ضرب المثل بودند و تلخ
سراینده: مرضیه مضاف
هرگونه استفاده از این شعر بدون اجازه و ذکر نام صاحب اثر پیگرد قانونی دارد.