واسه آرامش من بود
چقد سخته برام درکش
من که نیستم تو خیابون دلت
پس چرا کوچه چراغونی شده
میدونم که سخته ولی دل بکن
منو خیلی راحت فراموش کن
درست مثل یه کابوسی، که تو شبای تاریکم
منو از خواب شیرینم، همش دورترم کرده
واسه خریدن گلا شیشه ای پایین نمی ره
انگار ازین راه کم َم صدا تو ماشین نمی ره
یه مدّتِ نگاه تو
یه جور دیگه ای شده
تو باعث تنهایی و دلتنگی و عذابمی
زندانی دنیا شدم، دلیل اعتصابمی
عشق یعنی که قاتل فردی
توی پیراهن خودت باشی
وقتی که روی پیرهنش عطرِ
تند لباسای تو جا مونده
تکیه داده تن خستم
به تو ای عشق صمیمی