تو رفتی با دل و جونت
واسه آرامش خاکت
می خواستی امنیت باشه
فدای اون دل پاکت
ولی حالا که برگشتی
چرا چشمات نمی بینه
بگو دستات کجا مونده
چرا احوال تو اینه
همش به سرفه میوفتی
تنت پر شده از ترکش
واسه آرامش من بود
چقد سخته برام درکش
چه شب هایی تووی سنگر
پر از ذکر و دعا بودی
میون سجده های عشق
چقدر بی ادعا بودی
تو اونقدر مردی که حتی
گذشتی از دل و جونت
واسه نجات این کشور
دادی تا پای جون خونت
سراینده: فهیمه تقدیری
هرگونه استفاده از این ترانه بدون اجازه صاحب اثر پیگرد قانونی دارد.