دیگه ابری میل بارون نداره
آسمون گرفته، نم پس نمیده
خیلی وقته که نخندیده لبی
واسه خنده فرصتی دس نمیده
هر کتابی که به ما اشاره کرد
خیس اشک قلم صاحبشه
تو همین روزاس که داستان غمو
غربت ما یه کتابخونه بشه
ما فراموش شده های خاطرِ
خودمونو آدمای عالمیم
پشت ما قبیله صف بسته ولی
وقتی که میریم جلو خیلی کمیم
دری رو نمی زنیم که وا بشه
قدمامون از رسیدن خالیه
معنی یه عقب نشینی های ما
چیزی بین ترس و بی خیالیه
زیر مشتای یه دنیا گِلِه ایم
گِلِه می کنیم و گوشی دیگه نیست
خیلی حرفا رو لبامونه ولی
هیشکی اون مبارزی که میگه نیست
سراینده: امید موید
هرگونه استفاده از این ترانه بدون اجازه صاحب اثر پیگرد قانونی دارد.